سلام نازنینم

امشب اولین شبی هست که نیستی!

کاملا نا امیدم از اینکه بخوانیم دست دلم نمی زود به نوشتن!

امشب اولین شب نبودنت!

قرار گذاشته بودم دورت رو خط بکشم!به جرم اینکه راهی به قلبت ندارم به این دلیل که بی توجهی!و بی توجهیت مثل خار توی قلب عاشق من است برای اینکه شک کردم به اینکه لایقم بدانی

امشب اولین شبی هست که نیستی دلم طاقت ندارد نباشی!حتی اگر بودنت برای من فقط یک آی چی باشد که بدانم می خوانیم نه حتی حرف و کلامی!

خیلی وقت است عادتم داده ای به رنج دوست داشتنت حرفی نیست قبلو!ولی اینکه شوق دیدنت رو از من گرفتی!دلم مرده نازنینم!
عزیز دل،عشقم!من برای تنت نقش نداشتم!قرار نبود توی حصار دوست داشتنم باشی!فقط دوستت داشتم!و دارم اما هنوز غرور زنانه ام حکم می کند برایت ناز کنم دلبری کنم شاید کمی دوستم داشته باشی!تو دلت به این چیزها نمی رود می دانم!

اما تو برای من دلبری کن حتی اگر نیتت رنج من باشد

این اولین شب رو چه جور رد کنم؟وقتی پست هایم را نخوانده رد کردی وقتی حتی یک خداحافظ ساده نگفتی!حتی نگفتی کجا می ری

نمی دونم دلت از چه گرفنت تو حودش جا نداد

گلم دیگه می دونی چه مرگمه از امشب هر شبی ککه دلم برات تنگگ بشه یه نامه می نویسم هرچند قرار م این بود که دیگه بهت فک نکنم هرچند که امروز روی اسم قشنگت خط کشیدیم ببخش!

اما دوستت دارم نازنینم عشقم گلم دوست دارم

غریبگی نکنی

مواظب خودتت باش

 


نوشته شده در  یکشنبه 90/3/29ساعت  10:59 عصر  توسط بهانه 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
....
....
100?
1005...
1004...
[عناوین آرشیوشده]